{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
operations
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱۵
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت بازرگانی و MBA]
عملیات
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملياتها
۱
۰
[توسط مترجم]
[... محتوای عمومی ...]
فعالیت شرکت
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
عملیات
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
انجام کار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملية
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملیات های نظامی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملیاتها
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عمياتها
۰
۰
[توسط کاربر]
[... عمومی ...]
Inoperation
معنی operations, معنی خحثقشفهخئس, معنی operations, معنی اصطلاح operations, معادل operations, operations چی میشه؟, operations یعنی چی؟, operations synonym, operations definition,
معنی interference
,
ترجمه interference
به فارسی,
معنی unman
,
ترجمه unman
به فارسی,
معنی Rocky Mountain Spotted Fever
,
ترجمه Rocky Mountain Spotted Fever
به فارسی,
معنی Soak
,
ترجمه Soak
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی