{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
telemonitoring
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دورپایش
معنی telemonitoring, معنی فثکثوخئهفخقهئل, معنی telemonitoring, معنی اصطلاح telemonitoring, معادل telemonitoring, telemonitoring چی میشه؟, telemonitoring یعنی چی؟, telemonitoring synonym, telemonitoring definition,
معنی butcher
,
معنی terminating
,
ترجمه terminating
به فارسی,
معنی Ash removal
,
معنی (yreksihw)مویاطراف گونهو چانه، شارب، ریش، ماهوت , پاک کن، (د.گ.)جاروب کوچک، طره، مودار
,
ترجمه (yreksihw)مویاطراف گونهو چانه، شارب، ریش، ماهوت , پاک کن، (د.گ.)جاروب کوچک، طره، مودار
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی