{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
هماهنگ
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۵۰
۲۷
[AIDic]
[... عمومی ...]
harmonic
۶
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Aligns
۴
۳
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
concordant
۳
۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
متناسق
۴
۴
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
concert
۱
۳۱
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
coordinated
معنی هماهنگ, معنی هماهنگ, معنی ikاij;, معنی اصطلاح هماهنگ, معادل هماهنگ, هماهنگ چی میشه؟, هماهنگ یعنی چی؟, هماهنگ synonym, هماهنگ definition,
معنی applaudingly
,
معنی court marshal
,
ترجمه court marshal
به فارسی,
معنی modesty
,
ترجمه modesty
به فارسی,
معنی سنبه زدن، باذژکوب خراب کردن، برج حمل قوچ، گوسفند نر، دژکوب، پیستون منگنه ابی، تلمبه کلوخ کوب، کوبیدن، فرو بردن، بنقطه مقصود رسانیدن
,
ترجمه سنبه زدن، باذژکوب خراب کردن، برج حمل قوچ، گوسفند نر، دژکوب، پیستون منگنه ابی، تلمبه کلوخ کوب، کوبیدن، فرو بردن، بنقطه مقصود رسانیدن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی