{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
نصب
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تثبيت
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Installation
۱
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
installation
۲
۱
[توسط مترجم]
[... محتوای عمومی ...]
install
۱
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
installation
۱
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
installation
۱
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
Installation
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
kurulum
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Install
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
assembling
معنی نصب, معنی نصب, معنی jwf, معنی اصطلاح نصب, معادل نصب, نصب چی میشه؟, نصب یعنی چی؟, نصب synonym, نصب definition,
معنی pour in
,
معنی Barely, به سختي
,
معنی دی مالتی پلکسر
,
ترجمه دی مالتی پلکسر
به انگلیسی,
معنی ژلاتینی شونده، دلمه شونده
,
ترجمه ژلاتینی شونده، دلمه شونده
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی