{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
مسیریاب
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[SharifThesis]
[... عمومی ...]
Router
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
router
معنی مسیریاب, معنی مسیریاب, معنی ksdcdاf, معنی اصطلاح مسیریاب, معادل مسیریاب, مسیریاب چی میشه؟, مسیریاب یعنی چی؟, مسیریاب synonym, مسیریاب definition,
معنی living
,
ترجمه living
به فارسی,
معنی Pair
,
ترجمه Pair
به انگلیسی,
معنی تصادمکردن، فریفتن، ادم احمق، از نفس افتادن، خسته , صدای بوق ایجاد کردن، قورت دادن، تفنگ درکردن، باد , کشتیدم، صدای قلپ، صدای کوتاه، قسمت بلند عقب کشتی وگاز معده را خالی کردن، گوزیدن، باعقب کشتی , ومانده شدن، تمام شدن
,
ترجمه تصادمکردن، فریفتن، ادم احمق، از نفس افتادن، خسته , صدای بوق ایجاد کردن، قورت دادن، تفنگ درکردن، باد , کشتیدم، صدای قلپ، صدای کوتاه، قسمت بلند عقب کشتی وگاز معده را خالی کردن، گوزیدن، باعقب کشتی , ومانده شدن، تمام شدن
به انگلیسی,
معنی قابل اراده، خواستنی، قابل اعمال، قابل ارث
,
ترجمه قابل اراده، خواستنی، قابل اعمال، قابل ارث
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی