{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی فرمانروا در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی فرمانروا, معنی فرمانروا, معنی tckاjcmا, معنی اصطلاح فرمانروا, معادل فرمانروا, فرمانروا چی میشه؟, فرمانروا یعنی چی؟, فرمانروا synonym, فرمانروا definition,
معنی Drug concentration in the tissue, معنی Procrastinate, ترجمه Procrastinate به فارسی, معنی شدن، لرزش، لرزه لرزیدن، تکانخوردن، لرزش داشتن، بهیجان امدن، مرتعش ,
, ترجمه شدن، لرزش، لرزه لرزیدن، تکانخوردن، لرزش داشتن، بهیجان امدن، مرتعش ,
به انگلیسی, معنی biocompatibility, ترجمه biocompatibility به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی