{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
عضو
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
member
۰
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
Organ
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
segment - component
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
üye
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Член
معنی عضو, معنی عضو, معنی uqm, معنی اصطلاح عضو, معادل عضو, عضو چی میشه؟, عضو یعنی چی؟, عضو synonym, عضو definition,
معنی Glaucoma
,
معنی storage allocation
,
ترجمه storage allocation
به فارسی,
معنی Embedded
,
ترجمه Embedded
به فارسی,
معنی بصورت پودر در اوردنی، ساییدنی
,
ترجمه بصورت پودر در اوردنی، ساییدنی
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی