{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
ساحل
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[محیط زیست]
beach
۱
۰
[توسط مترجم]
[محیط زیست]
Coast
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
Shore
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
beach
۰
۱
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
coast
معنی ساحل, معنی ساحل, معنی sاpg, معنی اصطلاح ساحل, معادل ساحل, ساحل چی میشه؟, ساحل یعنی چی؟, ساحل synonym, ساحل definition,
معنی pachydermia; پوست كلفتى
,
معنی بیاعتنا، بی پروا، صرفنظر از
,
معنی غرق کردن، غرق شدن، خیس کردن
,
معنی stubborn child
,
ترجمه stubborn child
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی