پایمال.خایمال.دستمال.مشت مال.آستمال.خشتمال.شیرمال.آمال...دستمال(دست+مال)دست از دستک(حمایت)دسته.دستان(مثلا رستم دستان)تورکی است.+مال (گاو.و آقامالی(چیزی که مال آقاست)کلماتی که آخرشان مال دارنند.تورکی اند.(معنی دستمال بصورت غلط مصطلح در فارسی استفاده می شود)
۰۰ [توسط مترجم] [پزشکی]
منديل
معنی دستمال, معنی دستمال, معنی bsتkاg, معنی اصطلاح دستمال, معادل دستمال, دستمال چی میشه؟, دستمال یعنی چی؟, دستمال synonym, دستمال definition,