پایمال.خایمال.دستمال.مشت مال.آستمال.خشتمال.شیرمال.آمال...دستمال(دست+مال)دست از دستک(حمایت)دسته.دستان(مثلا رستم دستان)تورکی است.+مال (گاو.و آقامالی(چیزی که مال آقاست)کلماتی که آخرشان مال دارنند.تورکی اند.(معنی دستمال بصورت غلط مصطلح در فارسی استفاده می شود)
معنی دستمال, معنی دستمال, معنی bsتkاg, معنی اصطلاح دستمال, معادل دستمال, دستمال چی میشه؟, دستمال یعنی چی؟, دستمال synonym, دستمال definition,