{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
دختر
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
daughter
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Daughter
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Tochter
۱
۲
[توسط مترجم]
[روانشناسی]
Girl
معنی دختر, معنی دختر, معنی boتc, معنی اصطلاح دختر, معادل دختر, دختر چی میشه؟, دختر یعنی چی؟, دختر synonym, دختر definition,
معنی bite-size bits
,
ترجمه bite-size bits
به فارسی,
معنی کنترل فرایند غیرعادی
,
ترجمه کنترل فرایند غیرعادی
به انگلیسی,
معنی میراث، ترکه، ارثی که بنا بوصیت رسیده
,
ترجمه میراث، ترکه، ارثی که بنا بوصیت رسیده
به انگلیسی,
معنی defensive islanding
,
ترجمه defensive islanding
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی