{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
حسگر
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۸
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مواد و متالورژی]
sensor
۸
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
sensor
۸
۰
[توسط مترجم]
[شیمی]
sensor
۸
۰
[توسط مترجم]
[زیست شناسی]
sensor
۸
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
sensor
۸
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی فناوری اطلاعات ]
sensor
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سنسور
۰
۰
[SharifThesis]
[... عمومی ...]
MODISModerate Resolution Imaging Spectroradiometer (MODIS)Sensor
۰
۰
[SharifThesis]
[... عمومی ...]
NOAA-AVHRRNOAA-Advanced Very High Resolution Radiometer (NOAA-AVHRR)Sensor
۰
۰
[توسط مشتری]
[مهندسی مکانیک]
thermocouple
معنی حسگر, معنی حسگر, معنی ps;c, معنی اصطلاح حسگر, معادل حسگر, حسگر چی میشه؟, حسگر یعنی چی؟, حسگر synonym, حسگر definition,
معنی disklike
,
ترجمه disklike
به فارسی,
معنی 0
,
معنی خوبرو، خوش ایند، خوش منظر
,
ترجمه خوبرو، خوش ایند، خوش منظر
به انگلیسی,
معنی چین دار، تاخورده، چین دار کردن
,
ترجمه چین دار، تاخورده، چین دار کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی