{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
بيمار
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Patient
معنی بيمار, معنی بيمار, معنی fيkاc, معنی اصطلاح بيمار, معادل بيمار, بيمار چی میشه؟, بيمار یعنی چی؟, بيمار synonym, بيمار definition,
معنی موتور افشانه ای
,
ترجمه موتور افشانه ای
به انگلیسی,
معنی باخمیرپوشاندن، خمیردرست کردن خردکردن، داغان کردن، پی درپی زدن، خراب کردن خمیر(دراشپزی)، خمیدگی، خمیدگی پیداکردن
,
ترجمه باخمیرپوشاندن، خمیردرست کردن خردکردن، داغان کردن، پی درپی زدن، خراب کردن خمیر(دراشپزی)، خمیدگی، خمیدگی پیداکردن
به انگلیسی,
معنی دمیدن، فوت کردن، لاف زدن، بالیدن
,
معنی fog computing
,
ترجمه fog computing
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی