{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
بازی
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۴ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۸
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
game
۲
۰
[توسط مترجم]
[بازیهای رایانهای]
Game
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
لعبه
۴
۲
[توسط مترجم]
[روانشناسی]
game
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
لعبة
۲
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اللعب
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اللعبة
۱
۱
[توسط مترجم]
[علوم ارتباطات]
game
۰
۱
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
alkaline
معنی بازی, معنی بازی, معنی fاxd, معنی اصطلاح بازی, معادل بازی, بازی چی میشه؟, بازی یعنی چی؟, بازی synonym, بازی definition,
معنی excite
,
ترجمه excite
به فارسی,
معنی beaten
,
ترجمه beaten
به فارسی,
معنی ترجمه The entry of Jester is prohibited
,
معنی سابقه داشتن، مقدم بر، مسبوق به سابقه، ماقبل
,
ترجمه سابقه داشتن، مقدم بر، مسبوق به سابقه، ماقبل
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی