{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
willow
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
بید
۰
۰
[توسط مترجم]
[تاریخ]
(گياه شناسى) درخت بيد (جنس xilaS)
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بیدمشک
۰
۰
[bbGeneral]
[... عمومی ...]
درخت بید
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بید خشت
معنی willow, معنی صهککخص, معنی willow, معنی اصطلاح willow, معادل willow, willow چی میشه؟, willow یعنی چی؟, willow synonym, willow definition,
معنی حسگری فشرده تک بیتی
,
ترجمه حسگری فشرده تک بیتی
به انگلیسی,
معنی (snonnac ro nonnac.lp) توپ (معمولا بصورت اسم جمع) استوانه، لوله، بتوپ بستن، (در بیلیارد) تصادم دو , توپ
,
ترجمه (snonnac ro nonnac.lp) توپ (معمولا بصورت اسم جمع) استوانه، لوله، بتوپ بستن، (در بیلیارد) تصادم دو , توپ
به انگلیسی,
معنی تبعید کردن، ممنوع ساختن، تحریم کردن، نهی کردن، بد , دانستن، بازداشتن از
,
ترجمه تبعید کردن، ممنوع ساختن، تحریم کردن، نهی کردن، بد , دانستن، بازداشتن از
به انگلیسی,
معنی ردکردن، اثبات کذب چیزی را کردن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی