{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
tumultuary
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
نابسامان
معنی tumultuary, معنی فعوعکفعشقغ, معنی tumultuary, معنی اصطلاح tumultuary, معادل tumultuary, tumultuary چی میشه؟, tumultuary یعنی چی؟, tumultuary synonym, tumultuary definition,
معنی Power
,
ترجمه Power
به فارسی,
معنی mountain sickness
,
ترجمه mountain sickness
به فارسی,
معنی concentration
,
ترجمه concentration
به فارسی,
معنی (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & ,
,
ترجمه (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & ,
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی