{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
troubleshoot
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عیب یابی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عیبیابی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خطایابی
۰
۲
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عیبزدایی کردن
معنی troubleshoot, معنی فقخعدکثساتخخف, معنی troubleshoot, معنی اصطلاح troubleshoot, معادل troubleshoot, troubleshoot چی میشه؟, troubleshoot یعنی چی؟, troubleshoot synonym, troubleshoot definition,
معنی نظریه داده بنیاد
,
ترجمه نظریه داده بنیاد
به انگلیسی,
معنی Squamous; سنگفرشی
,
معنی بازدید مختصر وکوتاهی کردن، مداخله بیجا در کاری , کردن
,
معنی سال
,
ترجمه سال
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی