{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
tingling
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سوزن سوزن شدن
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
این حس که پوستات را دارند سوزن میزنند.
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گِزگِز
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گزگز کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مورمور شدن
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
مورمور شدن، گزگز كردن
معنی tingling, معنی فهئلکهئل, معنی tingling, معنی اصطلاح tingling, معادل tingling, tingling چی میشه؟, tingling یعنی چی؟, tingling synonym, tingling definition,
معنی temple
,
ترجمه temple
به فارسی,
معنی caress
,
ترجمه caress
به فارسی,
معنی Be Up For Grabs
,
ترجمه Be Up For Grabs
به فارسی,
معنی نتایج یادگیری
,
ترجمه نتایج یادگیری
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی