{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
tingling
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سوزن سوزن شدن
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
این حس که پوستات را دارند سوزن میزنند.
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گِزگِز
۰
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
مورمور شدن، گزگز كردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مورمور شدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گزگز کردن
معنی tingling, معنی فهئلکهئل, معنی tingling, معنی اصطلاح tingling, معادل tingling, tingling چی میشه؟, tingling یعنی چی؟, tingling synonym, tingling definition,
معنی Conclusion
,
معنی photonegative
,
ترجمه photonegative
به فارسی,
معنی point
,
ترجمه point
به فارسی,
معنی emission
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی