{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
telecommuting
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
دورکاری
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ارتباط از راه دور
معنی telecommuting, معنی فثکثرخووعفهئل, معنی telecommuting, معنی اصطلاح telecommuting, معادل telecommuting, telecommuting چی میشه؟, telecommuting یعنی چی؟, telecommuting synonym, telecommuting definition,
معنی sadden
,
معنی gravel
,
ترجمه gravel
به فارسی,
معنی temperature
,
ترجمه temperature
به فارسی,
معنی امتحان کردن، بازرسی کردن، معاینه کردن، بازجویی , کردن، ازمودن، ازمون کردن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی