{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
substation
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پست برق
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گسیلگاه؛ شعبۀ فرعی؛ ایستگاه جزء
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
پست
۰
۰
[bbGeneral]
[... عمومی ...]
ایستگاه فرعی، شعبه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خرده ایستگاه
معنی substation, معنی سعدسفشفهخئ, معنی substation, معنی اصطلاح substation, معادل substation, substation چی میشه؟, substation یعنی چی؟, substation synonym, substation definition,
معنی pain
,
ترجمه pain
به فارسی,
معنی احیا (شیمی)
,
ترجمه احیا (شیمی)
به انگلیسی,
معنی retention
,
ترجمه retention
به فارسی,
معنی institutional theories
,
ترجمه institutional theories
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی