{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
station
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[شیمی]
ایستگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
ایستگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی راه آهن ]
ایستگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی فناوری اطلاعات ]
ایستگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی عمران]
ایستگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ایستگاه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ايستگاه
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
ایستگاه
۰
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
ایستگاه،جایگاه،مرکز
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جايگاه، ايستگاه
معنی station, معنی سفشفهخئ, معنی station, معنی اصطلاح station, معادل station, station چی میشه؟, station یعنی چی؟, station synonym, station definition,
معنی bracelet
,
معنی garbageman
,
ترجمه garbageman
به فارسی,
معنی migraine
,
ترجمه migraine
به فارسی,
معنی orally
,
ترجمه orally
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی