{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
spotted
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۱ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
واقع شدن، لکه لکه، خال خالی
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
خالخال
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
خالدار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
خال دار، بدنام،
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
تگرگی
معنی spotted, معنی سحخففثی, معنی spotted, معنی اصطلاح spotted, معادل spotted, spotted چی میشه؟, spotted یعنی چی؟, spotted synonym, spotted definition,
معنی moving average
,
معنی washing
,
ترجمه washing
به فارسی,
معنی gestation.
,
ترجمه gestation.
به فارسی,
معنی rightmost
,
ترجمه rightmost
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی