{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
sensor
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۵ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[بیوتکنولوژی]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[... محتوای عمومی ...]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی هوافضا ]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی دریا ]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[رزومه و انگیزهنامه]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
حسگر
۷
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی پلیمر]
حسگر
معنی sensor, معنی سثئسخق, معنی sensor, معنی اصطلاح sensor, معادل sensor, sensor چی میشه؟, sensor یعنی چی؟, sensor synonym, sensor definition,
معنی nonconductor
,
ترجمه nonconductor
به فارسی,
معنی جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
,
معنی رودهبزرگ، معاء غلاظ، قولون، روده فراخ
,
معنی مدیریت ساختمان
,
ترجمه مدیریت ساختمان
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی