{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
radiation
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۴ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۶
۰
[توسط مترجم]
[پرستاری و پیراپزشکی]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کشاورزی]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[زیبایی و سلامت]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی پزشکی]
تابش
۵
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تابش
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پرتو
۲
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مواد و متالورژی]
اشعه
۱
۰
[MedicalDic]
[... عمومی ...]
پرتوتابي، تشعشع
معنی radiation, معنی قشیهشفهخئ, معنی radiation, معنی اصطلاح radiation, معادل radiation, radiation چی میشه؟, radiation یعنی چی؟, radiation synonym, radiation definition,
معنی inexpensive
,
ترجمه inexpensive
به فارسی,
معنی isolation
,
ترجمه isolation
به فارسی,
معنی Secretary of National Security Supreme Council
,
ترجمه Secretary of National Security Supreme Council
به فارسی,
معنی قسمت دوراز مرکز بال پرنده، بال، چرخدنده جناحی، پر , و بال پرنده را کندن، دست کسی رابستن، کفتربند کردن
,
ترجمه قسمت دوراز مرکز بال پرنده، بال، چرخدنده جناحی، پر , و بال پرنده را کندن، دست کسی رابستن، کفتربند کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی