{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
prison
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[روانشناسی]
زندان
۱
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
زندان
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
زندان
۱
۰
[توسط مترجم]
[روزنامه نگاری ]
زندان
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
محبس
۰
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
بازداشتگاه
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
زندان
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
هلفدان
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
زندان کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
وابسته به زندان
معنی prison, معنی حقهسخئ, معنی prison, معنی اصطلاح prison, معادل prison, prison چی میشه؟, prison یعنی چی؟, prison synonym, prison definition,
معنی organzine
,
ترجمه organzine
به فارسی,
معنی Relate, ارتباط
,
ترجمه Relate, ارتباط
به فارسی,
معنی Aging;پيرى
,
معنی قطع، برش، شکافتن
,
ترجمه قطع، برش، شکافتن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی