{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
priest
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کشیش
۲
۰
[General]
[... عمومی ...]
روحانی
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
روحانی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کشيش/کاهن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دین یار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مفتی، کشیش
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
مچتهد
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
کشیشی کردن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
پدر روحانی
معنی priest, معنی حقهثسف, معنی priest, معنی اصطلاح priest, معادل priest, priest چی میشه؟, priest یعنی چی؟, priest synonym, priest definition,
معنی کم اری
,
معنی (.jda): کور، نابینا، تاریک، ناپیدا، غیر خوانایی بی بصیرت، (.tv &.iv): کورکردن، خیره کردن، درز یا , چشم بند، پناه، سنگر، مخفی گاه، هرچیزی که مانع , راه(چیزی را) گرفتن، (مج.) اغفال کردن، (.n &.vda): , عبور نور شود، پرده، در پوش
,
ترجمه (.jda): کور، نابینا، تاریک، ناپیدا، غیر خوانایی بی بصیرت، (.tv &.iv): کورکردن، خیره کردن، درز یا , چشم بند، پناه، سنگر، مخفی گاه، هرچیزی که مانع , راه(چیزی را) گرفتن، (مج.) اغفال کردن، (.n &.vda): , عبور نور شود، پرده، در پوش
به انگلیسی,
معنی Naturalize
,
ترجمه Naturalize
به انگلیسی,
معنی contex
,
ترجمه contex
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی