{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
predicament
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مخمصه
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنگنا
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مشکل
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
وضعیت نامساعد/ نامناسب
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مخمصه، سردرگمی؛ تنگنا
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گرفتاری
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
وضع خطرناک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
وضع نامساعد
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گرفتاری، مخمصه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
گرفتاری مخمصه
معنی predicament, معنی حقثیهرشوثئف, معنی predicament, معنی اصطلاح predicament, معادل predicament, predicament چی میشه؟, predicament یعنی چی؟, predicament synonym, predicament definition,
معنی disport
,
ترجمه disport
به فارسی,
معنی snowman
,
ترجمه snowman
به فارسی,
معنی subordinate
,
ترجمه subordinate
به فارسی,
معنی Packer
,
ترجمه Packer
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی