{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
placement
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
اسکان
۱
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
جایگذاری
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تعیین سطح
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جانمایی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سکونت
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مکانیابی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جایگذاری
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
قرار گیری/ قرار دادن
۰
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
انتصاب يك شخص در يك پست (شغل)؛ كار شغل؛ كاريابي
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
installation
معنی placement, معنی حکشرثوثئف, معنی placement, معنی اصطلاح placement, معادل placement, placement چی میشه؟, placement یعنی چی؟, placement synonym, placement definition,
معنی congenital
,
ترجمه congenital
به فارسی,
معنی allow
,
ترجمه allow
به فارسی,
معنی Cavity;حفره
,
معنی فارسی نگاری
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی