{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
photograph
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عکس
۱
۰
[توسط مترجم]
[هنر و فرهنگ]
عکس
۱
۱
[General]
[... عمومی ...]
عکسبرداری کردن
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
عکس
معنی photograph, معنی حاتخفخلقشحات, معنی photograph, معنی اصطلاح photograph, معادل photograph, photograph چی میشه؟, photograph یعنی چی؟, photograph synonym, photograph definition,
معنی spot lighting
,
ترجمه spot lighting
به فارسی,
معنی ورزش مغزی
,
ترجمه ورزش مغزی
به انگلیسی,
معنی یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
,
ترجمه یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
به انگلیسی,
معنی isohemagglutinin
,
ترجمه isohemagglutinin
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی