{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
pay
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[General]
[... عمومی ...]
حقوق پرداختن
۱
۰
[توسط مترجم]
[مکاتبات اداری]
پرداخت
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پرداخت، هزینه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
رد
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دفع
۰
۰
[توسط مترجم]
[اقتصاد و بازرگانی]
پرداختن
۰
۰
[bbComputer]
[... عمومی ...]
پرداخت کردن ،صرف کردن،ازعهده برآمدن
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
پول دادن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
صرف
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
حقوق دادن
معنی pay, معنی حشغ, معنی pay, معنی اصطلاح pay, معادل pay, pay چی میشه؟, pay یعنی چی؟, pay synonym, pay definition,
معنی physical treatment
,
معنی مدیریت منابع آب
,
ترجمه مدیریت منابع آب
به انگلیسی,
معنی (زمان گذشته فعل edirts)
,
ترجمه (زمان گذشته فعل edirts)
به انگلیسی,
معنی خانواده فرعی، تیره فرعی
,
ترجمه خانواده فرعی، تیره فرعی
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی