{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
outsole
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
زیره کفش
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
زیرکفش
معنی outsole, معنی خعفسخکث, معنی outsole, معنی اصطلاح outsole, معادل outsole, outsole چی میشه؟, outsole یعنی چی؟, outsole synonym, outsole definition,
معنی liqueur
,
ترجمه liqueur
به فارسی,
معنی capital
,
ترجمه capital
به فارسی,
معنی متابولیسم گلوکز
,
ترجمه متابولیسم گلوکز
به انگلیسی,
معنی بمنظور خاصی، بلوک، کنده، مانع ورادع، قطعه، بستن بنداوردن، انسداد، جعبه قرقره، اتحاد دو یاچند دسته , توده، قلنبه مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن
,
ترجمه بمنظور خاصی، بلوک، کنده، مانع ورادع، قطعه، بستن بنداوردن، انسداد، جعبه قرقره، اتحاد دو یاچند دسته , توده، قلنبه مسدود کردن، مانع شدن از، بازداشتن، قالب کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی