{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی orchestration در واژه‌نامه ترجمیک

زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه

درباره واژه‌نامه ترجمیک
لایک۱ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هماهنگی
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تنظیم و ارکستراسیون
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هماهنگ سازی
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
همنوایی
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تغییر تدریجی، پیوستار ( در توپولوژی )، محدوده، محور، طیف، زنجیره (یک سلسله از چیزهایی که شباهت آنها با فاصله ى آنها از یکدیگر رابطه ى معکوس دارد)، استمرار
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
هماهنگ سازی؛ هماهنگ کردن؛ تنظیم و سازمان‌دهی
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سازآرایی
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
همساز سازی
لایک۰ نپسندیدن۱
[توسط مترجم]
[مهندسی کامپیوتر]
ترتیب هماهنگی



معنی orchestration, معنی خقراتثسفقشفهخئ, معنی orchestration, معنی اصطلاح orchestration, معادل orchestration, orchestration چی میشه؟, orchestration یعنی چی؟, orchestration synonym, orchestration definition,