{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
operational
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۸
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
عملیاتی
۶
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی معدن ]
عملیاتی
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کاربردی
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کارآیی
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
عملیاتی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
فعال
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملکردی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملیاتی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عملیاتی، وابسته به کار کردن
۰
۲
[General]
[... عمومی ...]
دایر
معنی operational, معنی خحثقشفهخئشک, معنی operational, معنی اصطلاح operational, معادل operational, operational چی میشه؟, operational یعنی چی؟, operational synonym, operational definition,
معنی litigation
,
ترجمه litigation
به فارسی,
معنی skate
,
ترجمه skate
به فارسی,
معنی دنبال کردن پیشرو
,
ترجمه دنبال کردن پیشرو
به انگلیسی,
معنی مدل آشفتگی
,
ترجمه مدل آشفتگی
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی