{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
obliged
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ملزم یا مجبور به
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موظف
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
مجبور
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
متعهد
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
: ملزم
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
در اسارت
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
ملزم
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مجبور
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
سپاسگزار
معنی obliged, معنی خدکهلثی, معنی obliged, معنی اصطلاح obliged, معادل obliged, obliged چی میشه؟, obliged یعنی چی؟, obliged synonym, obliged definition,
معنی banditry
,
ترجمه banditry
به فارسی,
معنی Oilfield
,
ترجمه Oilfield
به انگلیسی,
معنی moral cognition
,
ترجمه moral cognition
به فارسی,
معنی OOS detection
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی