{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
obligation
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۴ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
تعهد
۶
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
تعهد
۶
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی صنایع]
تعهد
۶
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
تعهد
۶
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
تعهد
۱
۰
[توسط مترجم]
[روزنامه نگاری ]
تعهد، وظیفه
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
الزام
۱
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
تعهدات
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجبار
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عهد، التزام
معنی obligation, معنی خدکهلشفهخئ, معنی obligation, معنی اصطلاح obligation, معادل obligation, obligation چی میشه؟, obligation یعنی چی؟, obligation synonym, obligation definition,
معنی return stroke
,
معنی license
,
ترجمه license
به فارسی,
معنی موازنه جمعیت
,
ترجمه موازنه جمعیت
به انگلیسی,
معنی 0
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی