۱۷۰ [توسط مترجم] [نرم افزار، سخت افزار و کامپیوتر]
نظارت
۱۷۰ [توسط مترجم] [مهندسی کشاورزی]
نظارت
۱۷۰ [توسط مترجم] [پزشکی]
نظارت
۱۷۰ [توسط مترجم] [اقتصاد و بازرگانی]
نظارت
معنی monitoring, معنی وخئهفخقهئل, معنی monitoring, معنی اصطلاح monitoring, معادل monitoring, monitoring چی میشه؟, monitoring یعنی چی؟, monitoring synonym, monitoring definition,