{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
locality
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
مکانمندی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موضع، جا
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موضع
۱
۱
[LinuxDic]
[... عمومی ...]
محلی
۱
۱
[توسط مترجم]
[فیزیک]
جایگزیدگی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
موضعیت
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
محل خاص
۰
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محل خاص
معنی locality, معنی کخرشکهفغ, معنی locality, معنی اصطلاح locality, معادل locality, locality چی میشه؟, locality یعنی چی؟, locality synonym, locality definition,
معنی inflexed
,
ترجمه inflexed
به فارسی,
معنی technicality
,
ترجمه technicality
به فارسی,
معنی Basic Rate
,
ترجمه Basic Rate
به فارسی,
معنی اختصار(مخصوصا از اخر)، (درجمع) اخبارقیچی شده از , چیدن، تکه چیده شده، عمل کوتاه کردن (مثل مو) روزنامه
,
ترجمه اختصار(مخصوصا از اخر)، (درجمع) اخبارقیچی شده از , چیدن، تکه چیده شده، عمل کوتاه کردن (مثل مو) روزنامه
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی