{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
largest
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بزرگترین
معنی largest, معنی کشقلثسف, معنی largest, معنی اصطلاح largest, معادل largest, largest چی میشه؟, largest یعنی چی؟, largest synonym, largest definition,
معنی reluctant
,
ترجمه reluctant
به فارسی,
معنی şirket
,
معنی Brett King
,
معنی اندک، کم، کوچک، خرد، قد کوتاه، کوتاه، مختصر درخور بچگی، پست ناچیز، جزئی، خورده، حقیر، محقر، معدود، بچگانه
,
ترجمه اندک، کم، کوچک، خرد، قد کوتاه، کوتاه، مختصر درخور بچگی، پست ناچیز، جزئی، خورده، حقیر، محقر، معدود، بچگانه
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی