{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
lab
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۵
۰
[توسط مترجم]
[بهداشت مواد غذایی ]
آزمایشگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
آزمایشگاه
۲
۰
[توسط مترجم]
[پزشکی]
آزمایشگاه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ازمایشگاه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اسیدلاکتیک باکتری
معنی lab, معنی کشد, معنی lab, معنی اصطلاح lab, معادل lab, lab چی میشه؟, lab یعنی چی؟, lab synonym, lab definition,
معنی crosswise
,
ترجمه crosswise
به فارسی,
معنی پیمایش
,
معنی تیر حاوی سیال
,
ترجمه تیر حاوی سیال
به انگلیسی,
معنی جویدن، مجروح کردن، رنگ امیزی کردن اذیت، اخم، ترشرویی، تحریک، تهییج، هیجان، بی , پوسترا بردن، کج خلقی کردن، ساییده شدن، هایهو کردن حوصلگی، جیغ، فریاد، دارای نقشه های پیچ در پیچ , کردن، جور بجور کردن، گلابتون دوزی کردن، اخم کردن
,
ترجمه جویدن، مجروح کردن، رنگ امیزی کردن اذیت، اخم، ترشرویی، تحریک، تهییج، هیجان، بی , پوسترا بردن، کج خلقی کردن، ساییده شدن، هایهو کردن حوصلگی، جیغ، فریاد، دارای نقشه های پیچ در پیچ , کردن، جور بجور کردن، گلابتون دوزی کردن، اخم کردن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی