{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
island
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جزیره
۴
۰
[توسط مترجم]
[زیست شناسی]
جزیره
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
آبخست
۰
۰
[توسط مترجم]
[علوم اجتماعی]
Insel
۲
۲
[General]
[... عمومی ...]
جزیره دار کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جزيره، آبخست، آداك
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
جزیره
معنی island, معنی هسکشئی, معنی island, معنی اصطلاح island, معادل island, island چی میشه؟, island یعنی چی؟, island synonym, island definition,
معنی retired
,
معنی Leningrad
,
ترجمه Leningrad
به فارسی,
معنی External drain
,
معنی جوانه، غنچه، شکوفه، تکمه، شکوفه کردن، جوانه زدن
,
ترجمه جوانه، غنچه، شکوفه، تکمه، شکوفه کردن، جوانه زدن
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی