بازپرسى ، بازجويى ، استنطاق ، باز جويى، عمل شناسایی پهباد توسط رادار زمینی از طریق ارسال سیگنال
۰۰ [General] [... عمومی ...]
استفهام
۰۰ [توسط مترجم] [مهندسی برق]
بازرسی
معنی interrogation, معنی هئفثققخلشفهخئ, معنی interrogation, معنی اصطلاح interrogation, معادل interrogation, interrogation چی میشه؟, interrogation یعنی چی؟, interrogation synonym, interrogation definition,