{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
intercept
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۴ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت]
عرض از مبدا
۲
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
رهگیری
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عرض از مبدأ
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
محل تلاقی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
برخوردگاه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
جلوگیری کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تعقیب
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حال شدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
بریدن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حد مقاومتی، بستن، سد کردن،برخوردگاه
معنی intercept, معنی هئفثقرثحف, معنی intercept, معنی اصطلاح intercept, معادل intercept, intercept چی میشه؟, intercept یعنی چی؟, intercept synonym, intercept definition,
معنی decamp
,
معنی India
,
ترجمه India
به فارسی,
معنی player
,
ترجمه player
به فارسی,
معنی pediatric nursing science
,
ترجمه pediatric nursing science
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی