{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
inspector
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۷
۰
[توسط مترجم]
[علوم پایه]
بازرس
۷
۱
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
بازرس
۱
۰
[General]
[... عمومی ...]
مفتش
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بازبینی کننده
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
بازپرس
۰
۰
[توسط مترجم]
[علوم کامپیوتر]
بررسی
۰
۰
[توسط مترجم]
[اسناد و قراردادها]
مسئول فنی
۰
۱
[General]
[... عمومی ...]
بازرس
معنی inspector, معنی هئسحثرفخق, معنی inspector, معنی اصطلاح inspector, معادل inspector, inspector چی میشه؟, inspector یعنی چی؟, inspector synonym, inspector definition,
معنی Miscellaneous
,
ترجمه Miscellaneous
به فارسی,
معنی convection
,
ترجمه convection
به فارسی,
معنی پادشاه قبلم
,
معنی Desensitized
,
ترجمه Desensitized
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی