{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی innervated در واژه‌نامه ترجمیک

زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه

درباره واژه‌نامه ترجمیک
لایک۰ نپسندیدن۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دارای پی کردن ، پی دادن(به) ،عصبي شده



معنی innervated, معنی هئئثقذشفثی, معنی innervated, معنی اصطلاح innervated, معادل innervated, innervated چی میشه؟, innervated یعنی چی؟, innervated synonym, innervated definition,