{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
innervated
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
دارای پی کردن ، پی دادن(به) ،عصبي شده
معنی innervated, معنی هئئثقذشفثی, معنی innervated, معنی اصطلاح innervated, معادل innervated, innervated چی میشه؟, innervated یعنی چی؟, innervated synonym, innervated definition,
معنی according to
,
ترجمه according to
به فارسی,
معنی based on
,
ترجمه based on
به فارسی,
معنی Anthropophagous
,
ترجمه Anthropophagous
به انگلیسی,
معنی gastrit
,
ترجمه gastrit
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی