۶۶۰ [توسط مترجم] [نرم افزار، سخت افزار و کامپیوتر]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [اقتصاد و بازرگانی]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [علوم سیاسی]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [مهندسی انرژی
]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [مهندسی برق]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [معماری]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [مدیریت]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [مدیریت بازرگانی و MBA]
زیرساخت
۶۵۰ [توسط مترجم] [مهندسی فناوری اطلاعات ]
زیرساخت
معنی infrastructure, معنی هئبقشسفقعرفعقث, معنی infrastructure, معنی اصطلاح infrastructure, معادل infrastructure, infrastructure چی میشه؟, infrastructure یعنی چی؟, infrastructure synonym, infrastructure definition,