{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
indictment
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۴
۰
[توسط مترجم]
[حقوق]
کیفرخواست
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
ادعانامه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
کیفرخواست، ادعانامه
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
ادعانامه
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اعلام جرم
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اتهام, کیفرخواست ، اعلام جرم، ادعا
معنی indictment, معنی هئیهرفوثئف, معنی indictment, معنی اصطلاح indictment, معادل indictment, indictment چی میشه؟, indictment یعنی چی؟, indictment synonym, indictment definition,
معنی equal
,
معنی transdermal
,
ترجمه transdermal
به فارسی,
معنی morbidity and mortality; [میزان] بيماريزايى و مرگومير
,
معنی fine tremor; لرزش کمدامنه، لرزش ظریف
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی