{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
implemented
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۶
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا شده
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا یا پیادهسازی شدهاست
۱
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
پیاده سازی شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرایی شدن
۰
۰
[توسط کاربر]
[مهندسی برق]
پیاده سازی
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
به کار بستن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجراشده، عملی شده
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا یا پیادهسازی شود
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
اجرا کردن
معنی implemented, معنی هوحکثوثئفثی, معنی implemented, معنی اصطلاح implemented, معادل implemented, implemented چی میشه؟, implemented یعنی چی؟, implemented synonym, implemented definition,
معنی exposed
,
معنی Measure
,
معنی day by day
,
ترجمه day by day
به فارسی,
معنی fleshy
,
ترجمه fleshy
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی