{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
implanted
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۱ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی پزشکی]
کاشته شده، کشتشده
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
مرکوز
معنی implanted, معنی هوحکشئفثی, معنی implanted, معنی اصطلاح implanted, معادل implanted, implanted چی میشه؟, implanted یعنی چی؟, implanted synonym, implanted definition,
معنی separate
,
ترجمه separate
به فارسی,
معنی data
,
ترجمه data
به فارسی,
معنی organizations
,
معنی حیوانی و غیره، خوشه، دسته، گلوله رگ گلومرول، خوشه متراکم از مویرگهای کوچک و بافت های ,
,
ترجمه حیوانی و غیره، خوشه، دسته، گلوله رگ گلومرول، خوشه متراکم از مویرگهای کوچک و بافت های ,
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی